بیوگرافی عبدالرضا یمینی
بیوگرافی عبدی یمینی
عبدالرضا یمینی معروف به عبدی یمینی (زاده ۲۹ خرداد ۱۳۳۲، تهران _ درگذشت ۲۴ تیر ۱۳۸۸، قزوین، روستای جنتآباد) آهنگساز، تنظیمکننده، رهبر ارکستر و نوازنده ایرانی بود.
زندگینامه
عبدالرضا یمینی مشهور به عبدی یمینی در سال ۱۳۳۲ خورشیدی در شهر تهران به دنیا آمد. از کودکی شیفتهٔ موسیقی بود و علیرغم مخالفتهای پدرش، زندگی خود را وقف موسیقی نمود.
وی از نوجوانی با نواختن اغلب سازهای غربی رایج در ارکسترهای ایرانی، و به ویژه با گیتار و کیبورد و پیانو آشنا شد و در سنین جوانی، به عنوان نوازنده به ارکستر برخی خوانندگان روز پیوست.
وی از جمله یکی از نوازندگان شبه کنسرتی بود که فریدون فروغی در سال ۵۸، و با نخستین آهنگهای بعد از انقلاب خود اجرا نمود. این کار که در استودیو ضبط میشد، نقطهٔ عطفی در فعالیت هنری عبدی یمینی محسوب میشد.
خروج از ایران
یمینی پس از آن برای ادامه تحصیل به انگلستان مهاجرت کرد و پس از به پایان رساندن تحصیلات مقدماتی موسیقی خود در ساوثِند کالج southend college انگلستان، تحصیلات عالی موسیقی را در دانشگاه university of surrey انگلیس ادامه داد و سرانجام در سال ۱۹۸۳ با اخذ درجه فوق لیسانس فارغالتحصیل گردید. وی همچنین مدتی نیز به اتریش رفت و در وین به یادگیری مبانی موسیقی کلاسیک پرداخت.
در نهایت وی توانست علاوه بر اخذ مدرک فوق لیسانس در رشتهٔ موسیقی، به تکمیل دانش موسیقایی خود بپردازد و پس از طی دورههای خویش در لندن و وین در سال ۱۳۶۲ خورشیدی فارغالتحصیل شود و فعالیت هنری خویش را به شکل گستردهتر و حرفهای تری دنبال نماید.
عبدی یمینی فعالیتهای هنری خود را از دههٔ هشتاد میلادی با تشکیل یک گروه موسیقی در همراهی با آرمیک آغاز کرد. البته حضور عبدی این بار منحصر به نوازندگی او نبود و در زمینههای دیگر همچون تنظیم و آهنگسازی و رهبری ارکستر نیز در گروه مذکور فعالیت داشت.
در این گروه که به زودی به صورت یکی از بهترین گروههای موسیقی در دههٔ ۸۰ میلادی درآمد، عبدی به عنوان رهبر ارکستر و نوازندهٔ کیبورد فعالیت میکرد و نوازندگانی چون آرمیک وی را همراهی مینمودند. گروهی که عبدی یمینی گرد هم آورده بود شامل بهترین نوازندگان میشد و به ویژه با تنظیم و اجرای ترانههای داریوش اقبالی این گروه بین مردم شناخته شد.
البته عبدی یمینی در وهلهٔ نخست یک تنظیمکننده خارقالعاده بود، تنظیمکنندهای که آثارش همگی نشانگر هنر تنظیم و ساختارشکنی او در دههٔ ۸۰ میلادی است و وی را به عنوان هنرمندی برجسته معرفی میکند. نخستین تنظیم جدی عبدی یمینی تنظیم ملودی «دلبر» فرید زولاند بود که با صدای ابی منتشر شد (تو ای بال و پر من رفیق سفر من …)
یمینی بعد از آن همکاری خود را به عنوان نوازنده و رهبر ارکستر با خوانندگان پاپ ایرانی از جمله خود اِبی آغاز کرد.
وی همچنین در مقام آهنگساز و به وِیژه تنظیمکننده نیز با سایر خوانندگان ایرانی شروع به فعالیت نمود و در زمانی نه چندان طولانی با تنظیمهای به روز و مناسب خویش، توانست خود را به عنوان موزیسینی بزرگ مطرح کند.
از همکاریهای عبدی یمینی به عنوان آهنگساز و تنظیمکننده میتوان جدای از همکاری همیشگی اش با داریوش و تا حدی با ابی، به همکاری او با خوانندگانی چون معین، منصور، هاتف، شهیار قنبری و… اشاره کرد.
اوج فعالیتهای وی از میانهٔ دهه ۶۰ تا اواخر دههٔ هفتاد خورشیدی بود و در این مدت نام وی در همراهی با خوانندگانی چون: داریوش، ابی، هاتف ،لیلا فروهر، معین، منصور، عارف، نوش آفرین، فرزین، شهیار قنبری، ناهید، شهرام شبپره، امید و… به عنوان آهنگساز و تنظیمکننده و همینطور به عنوان همکاریکننده با این خوانندگان در کنسرتهایشان همواره به چشم میخورد.
از بهترین کارهای وی در این دوران آلبوم «امان از…» با صدای داریوش اقبالی میباشد که آهنگسازی و تنظیم تمامی تمامی ترانههای این آلبوم که سرودهٔ شهیار قنبری بود، توسط او انجام گرفت. این آلبوم در سال ۱۹۹۲ میلادی(۱۳۷۱ خورشیدی) منتشر شد.
در واقع برای مدتی عبدی و داریوش و شهیار قنبری مثلث هنری متفاوتی را در عرصهٔ موسیقی پاپ ایرانی ایجاد کردند که به نوعی یادآور مثلث هنری «اسفندیار منفردزاده، فرهاد و شهیار قنبری» در نسل پیش از آنها بود.
از جمله زیباترین ملودیهای خلق شده توسط عبدی یمینی در این دوران ملودی ترانهٔ «به بچه هامون چی بگیم» با کلام اردلان سرفراز و صدای داریوش اقبالی بود. تنظیم شاهکار عبدی در این کار و استفاده از ساز گیتار برای همخوانی کلام و ملودی، به نوعی بینظیر بود.
یکی از کارهای بزرگ و شاخصی که عبدی یمینی در این سالها و طی مدت همکاری با داریوش به انجام رساند و تاکنون چندان به آن پرداخته نشدهاست، بازسازی مجدد برخی از آهنگهای دههٔ ۵۰ بود که با صدای داریوش خوانده شده بود. آهنگهایی که اگر چه ملودیهای بسیار قوی و همچنین تنظیمهای خوبی برای سالهای دههٔ پنجاه بهشمار میآمدند، ولی برای دهههای بعد کمی کهنه و غبارآلود به نظر میرسیدند. امّا عبدی با تنظیم مجدد و گسترش ملودی بعضی از این آهنگها، کاری به مراتب شنیدنی تر از اصل آنها را عرضه کرد. ترانههایی مانند: رهگذار عمر، وطن پرندهٔ پَر در خون، به من نگو دوست دارم، علی کنکوری، جنگل، بنبست، اجازه، خونه، شقایق، زندونی، پریا و… نمونههایی از این ترانههای بازسازی شده هستند که در آلبوم صحنه ۱ و ۲ ارائه شدهاند. در این زمینه برخی حتی اجراهایی که با تنظیم عبدی ضبط شدهاند را، به اجرای اورجینال این آهنگها ترجیح میدهند.
رهبری ارکستر داریوش در جریان کنسرتهای او از مهمترین کارهای انجام شده توسط یمینی بود، طوریکه کیفیت کنسرتهای داریوش پیش و پس از همراهی عبدی یمینی با وی، تفاوت بسیار زیاد و واضحی را نشان میدهد. اساساً بسیاری این موضوع که کنسرتهای دههٔ نود میلادی داریوش همواره با رهبری «عبدی یمینی» و «آرمیک» همراه بودهاست را، نشاندهندهٔ دقت و توجه و ارزشی میدانند که داریوش با همکاری با این هنرمندان بزرگ به کارش دادهاست.
البته عبدی علاوه بر نوازندگی و تنظیم و رهبری ارکستر برای داریوش در ارکستر هایده ومعین نیز حضور چشمگیری داشت به شکلی که در آخرین شب برنامهٔ هایده او نیز حضور داشت.
عبدی همچنین تنظیم چهار آلبوم بی کلام با نام آن روزها به نوازندگی ویلن فرید فرجاد را برعهده داشت.
کارهای منتشرنشده زیادی هم از این تنظیمکننده برجسته باقیمانده که میتوان به آلبوم عزیز قصه با صدای عارف اشاره کرد که وی چند کار در این مجموعه دارد یا آلبومی با صدای داریوش در فضای عرفانی با اشعار حافظ که تمام بار موسیقی آن برعهده یمینی بودهاست و کارهایی دیگر که برخی از آنها منتشر شدهاند. همچنین یکی از آخرین کارهای شنیده شده عبدی تنظیم آهنگ سفیر با صدای هاتف بود.
بازگشت به ایران
عبدی یمینی از حدود سال ۷۷ یعنی در اواخر دههٔ ۹۰ لس آنجلس را ترک کرده و به ایران بازگشت و به همکاری با خوانندگان جوان داخل کشور از جمله محمد خاکپور، در زمینه تنظیم و آهنگسازی پرداخت.
البته برخی علت بازگشت یمینی به ایران در دههٔ نود را به دلیل مشکلات شخصی وی دانستهاند. امّا داریوش اقبالی که از دوستان نزدیک او بهشمار میآید، علت این بازگشت را خستگی و دلزدگی او از فضای محافل هنری لس آنجلسی ذکر کردهاست.
البته برخی هم عبدی را هنرمندی در اوج زایش و آفرینش توصیف میکنند که بازگشت او به ایران با نوعی توقف در روند کار هنری او همراه بودهاست. توجیه این افراد این است که کارهایی که عبدی یمینی برای محمد خاکپور انجام دادهاست، گرچه کارهای زیبایی بودهاند، ولی در مقایسه با میراثی که وی از خود در لوس آنجلس به جا گذاشتهاست، خیلی کم به نظر میرسد.
به هر حال بعد از اینکه عبدی به ایران برگشت، فعالیت هنری خود را کم و بیش ادامه داد و با چند خواننده داخل کشور نیز به همکاری پرداخت. اولین کار وی در ایران آهنگسازی و تنظیم چهار قطعه در آلبوم پل به خوانندگی محمد خاکپور بود که در سال ۷۸ منتشر شد. آلبوم «پل» از بهترین آثار منتشره یمینی در ایران بود وی پس از آن در حدود سال ۸۰ دو کار را برای احمد کربلایی آهنگسازی و تنظیم کرد که جزو تولیدات مرکز موسیقی صدا و سیما محسوب میشدند و هر دوی آنها کارهای کم و بیش موفقی بودند و از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران بارها پخش شدند.
آخرین کاری که از وی منتشر شده تنظیم آهنگ خسته با صدای محسن آصف بود که در حدود سال ۱۳۸۴ به بازار آمد. آخرین کاری که با آهنگسازی و تنظیم عبدی یمینی قرار است منتشر شود، تک ترانهای است به نام «پرواز» که سرودهٔ سپهر قادری است و خواننده اش مهیار عسگری است. اما با وجود چنین کارهایی در مجموع باید گفت که عبدی یمینی پس از بازگشت به ایران بسیار کمکار بود و با خوانندگان معدودی به همکاری پرداخت. در حالیکه به درستی معلوم نبود که خود وی راغب به همکاری با هنرمندان داخل کشور نیست یا اینکه این خوانندگان داخل کشور به این درک نرسیده بودند که از وجود یک تنظیمکننده مطرح استفاده کنند. حتی طی این سالها هیچ نشریهای هم به سراغ وی نرفت و تقریباً هیچ مصاحبهای با این هنرمند مطرح در رسانههای داخلی منتشر نگردید. در واقع تنها در زمان مرگ او بر اثر سانحهٔ هوایی بود که از وی در رسانههای ایرانی نام برده شد و تنها در آن زمان بود که بسیاری از دوستداران او از حضورش در ایران مطلع شدند.
درگذشت
عبدی یمینی برای رهبری ارکستر و نوازندگی در کنسرت ابی به ایروان ارمنستان دعوت شد، ولی در روز ۲۴ تیر ماه سال ۱۳۸۸ هواپیمای شرکت هواپیمایی کاسپین که در مسیر تهران – ایروان در پرواز بود، در حوالی قزوین سقوط کرد و تمامی مسافرین و خدمه و کادر پروازی در دم جان سپردند. در این پرواز که بعدها با عنوان پرواز شماره ۷۹۰۸ هواپیمایی کاسپین لقب گرفت و منجر به کشته شدن ۱۶۹ نفر سرنشینان این هواپیما شد، عبدی یمینی آهنگساز و تنظیمکننده ایرانی نیز یکی از مسافران پرواز بود و در این حادثه جان باخت.
علاوه بر اعضای تیم ملی نوجوانان جودوی ایران، که سرنشینان این هواپیما محسوب میشدند، جمع قابل توجهی از مسافرانی که در این هواپیما جان باختند، افرادی بودند که جهت شرکت در کنسرتهایی که در روزهای آتی در ارمنستان برگزار میشد، عازم این کشور شده بودند.
داریوش اقبالی، چند روز بعد از مرگ عبدی یمینی دربارهٔ وی چنین گفت:
«من با عبدی کارهای مشترک بسیاری داشتم. آلبوم «امان از» یکی از کارهای مشترکمان بود. سفرهای زیادی با هم داشتیم. در سفرهای دور و درازی که باهم داشتیم همواره میگفت که دلش نمیخواهد به هنگام مرگ به خاک بسپارندش. میگفت: «دلم میخواهد مرا بسوزانند.» او از محیط خارج از کشور آزردهخاطر بود. به همین دلیل کوچ کرد و رفت به ایران… به یاد عبدی عزیز مراسمی در پاریس خواهیم داشت و من ترانههایش را خواهم خواند. با گل و شمعی و نوای پیانوئی، یادش را گرامی خواهیم داشت.»
همچنین شهیار قنبری، در مصاحبهای با رادیو فردا چنین گفت:
عبدی به باور من، داناترین موسیقیدانی است که من در همهٔ این سالها باهاش کار کردهام. عبدی تحصیلات عالی موسیقی داشت. در اتریش و انگلیس؛ یعنی عبدی یک موسیقی دان «تصادفی» نبود. عبدی همهٔ زندگیاش را وقف موسیقی کرده بود. حتی به خاطر موسیقی به خواستهٔ پدرش تن در نداد و راه موسیقی را ادامه داد. اما متأسفانه روز یکشنبه که به خواهرش تلفن کردم، خواهرش گفت حتی یک نفر از دوستان و همکاران عبدی هم به او تلفن نکرده تا مرگ عبدی را تسلیت بگوید؛ و این یک «تراژدی ایرانی» است. تاریخ به شکل غمانگیزی تکرار شده. واروژان بزرگ هم چنین سرنوشتی داشت. در مراسم خاکسپاری واروژان از بزرگان (نامداران) خبری نبود!...
خاکسپاری
عبدی یمینی ۳ مرداد در قطعه ۲۱۱ ردیف: ۴۱ شماره: ۱۰ بهشت زهرا تهران بدون حضور هیچیک از اهالی هنر به خاک سپرده شد.